به گزارش خبرنگار وسائل، کرسی علمی و ترویجی «حاکمیت و حجاب » 27 آذر با همکاری حلقه مطالعات خانواده و الگوی اسلامی پیشرفت مرکز مطالعات بینارشتهای با همکاری گروه فرهنگ پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سالن فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ اندیشه اسلامی برگزار شد.
بر اساس این گزارش، دبیر علمی این نشست علمی و ترویجی را حجت الاسلام سیدکاظم سیدباقری برعهده داشته و خانم فاطمه فلاح تفتی به عنوان ارائهدهنده موضوع خود را در رابطه با کتاب «حاکمیت و حجاب» مطرح کرده و سپس حجج الاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن جواهری و فرج الله هدایت نیا اعضای هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و آقایان مهدی جمشیدی و ابراهیم باطنی به انتقاد و تکمیل این مباحث پرداختند.
پیشتر بخش نخست این گزارش منتشر شد که مربوط به مطالب ارائه شده از سوی خانم فاطمه فلاح تفتی بود، در این بخش سخنان دیگر ناقدان حاضر در این نشست در نقد نظریه مطرح شده و دفاع ارائه دهنده گرامی تقدیم خوانندگان محترم میشود.
دیدگاه منقد دوم پیرامون کتاب «حاکمیت و حجاب»
جمشیدی در نقد کتاب«حاکمیت و حجاب» اظهار داشت: چند سؤال حاشیهای یا سؤال انتقادی در این زمینه وجود دارد، به نظر در باب اینکه حجاب یک امر اجتماعی است و اینکه ملاک اجتماعی بودن حجاب چیست، جمعبندی نهایی حاصل نشده است.
اگر مبنا را مصالح عالیه جامعه اسلامی فرض کنیم، سازوکار و شیوه مدخلیت بدحجابی یا بیحجابی در ایجاد اختلال در مصالح عالیه جامعه چگونه است، بنابراین تشتت معیار و عدم روشنی در مدخلیت است.
نکته بعدی نیز این است که تقریر ارائه شده برای استدلال بر ادله مسئولیت حکومت در حجاب که در صفحه 210 و 211 آیه 41 سوره حج آورده شده، دلالت چندانی بر اینکه مقصود از تمکن فیالارض حکومت باشد، ندارد.
تناقضات فرهنگی دیانت جامعه را به خطر میاندازد
نکته دیگر درباره سازوکارها و نسخههای فرهنگی آخر کتاب است که اگر دو نکته پررنگتر شود، بسیار نافع خواهد بود، البته اگر بحث آخر عینیتر و ملموستر بیان میشد، خیلی بهتر بود، از جمله اینکه تناقضات فرهنگی موجود در جامعه که بخشی از آن مربوط به حاکمیت است، سبب تضییع دیانت عمومی میشود و در واقع به صورت غیرمستقیم سبب متزلزل شدن نگرش فرهنگی بچههای دهه شصت، هفتاد و هشتاد نسبت به حجاب میشود.
نکته دیگر در ساختار آموزشی ما است که متأسفانه دیانت کیفی و معرفتاندیش نیست، بلکه احساسی و قشری و معرفتگریز است، دیانتی که محققانه نباشد، مشخصا به تلنگری وابسته است، یعنی با چرخه فرهنگی موجود، تصریح این امور بهتر است.
تبیین الزامات مقابله کارآمد حکومت با حجاب مغفول مانده است
در بخش دیگر این نشست، باطنی نیز به عنوان کارشناس و ناقد سوم بیان داشت: در این کتاب مطالب بسیار پربار، مفید و مرتبطی مطرح شده است اما با توجه به عنوان کتاب که بررسی فقهی و حقوقی نقش حاکمیت در حوزه عفاف و حجاب است، از این رو نقطه ثقل و تمرکز بحث شما و آنچه ناظر بر موضوع امروزی جامعه میباشد، بیشتر چالشهایی است که در بحث حجاب وجود دارد.
البته نویسنده در تقسیم بندی خود به خوبی در بخشهای مسئولیت حکومت، بحثهای فقهی را مطرح کرده است، این بحث درست و به جایی بود، اما مشکل ما دقیقا از همین نقطه که بحث را سامان دادهاید، آغاز میشود.
ما بحثی مطرح کردهایم که مداخله حکومت چگونه باشد که در عین مؤثر و کارآمد بودن به مصلحت هم باشد، وگرنه قانون مقابله با بیحجابی وجود دارد، چه مقابلهای در نظر دارید، آیا مقابله تعزیری و کیفری مدنظر شما قرار دارد؟
همچنان که این بحث را در حقوق کیفری خود داریم و یکی از آنهایی که سعی میکنیم کمتر به آن مراجعه کنیم، همان بحث جرم بدحجابی است که در ماده 638 قانون مجازات از 10 روز تا دو ماه حبس پیش بینی شده است؛ در حال حاضر هم آن حبس اجرا نشده و تبدیل به جزای نقدی میشود. واقعا این راه چقدر میتواند کارایی داشته و مؤثر باشد و سبب پیراسته شدن جامعه شود؟
طرح مباحث فقهی نقطه قوت این کتاب است
کلیات بحث را خوب جمع کرده و بحثهای فقهی را به خوبی مطرح کردهاید اما بحث حقوقی شایانی در این کتاب دیده نمیشود و شاید تورق اندک من سبب دیده نشدن این مباحث باشد، اما جا داشت که در عنوان کتاب هم این بحث وجود داشته باشد.
بحث دیگری هم وجود دارد که تخصصیتر است، مسئولیتهای کیفری اشخاص در جایگاههای حقوقی یک بحث ثانویه است که شاید در جای خود مهم باشد، اما به نظر شما مباحث مهمتری برای سامان دادن در عرصه حقوقی و عملی داشتهاید، اما سراغ بحثهایی رفته اید که هرچند مرتبط با مساله بوده، اما سبب فاصله گرفتن از نقطه ثقل تحقیق که ناظر بر مشکل اجتماعی میباشد، شده است.
آیا ما به دنبال این هستیم که فقط بگوییم، ادله عام تعزیر را داریم یا اینکه حضرت زهرا(س) نقاب میزدند؟! ما ناظر به مسائل امروز بحث کرده و میخواهیم بحثی فقهی و حقوقی کنیم تا ثمره عملی داشته باشد، از این رو اگر بتوان جنبههای عملی و حقوقی بحث را تقویت کنید، پاسخگو یا حداقل راهگشا برای گام برداشتن در مسیر حل معضلات اجتماعی خواهید بود.
عدم توجه نویسنده نسبت به مسأله الزام حجاب در حقوق شهروندی
حجت الاسلام فرج الله هدایت نیا نیز به عنوان منتقد حاضر در جلسه، ناظر به مباحث این کتاب گفت: وقتی بحث از حجاب یا الزام و تضمین آن مطرح میشود، بحثی در حقوق اداری و بحثی در حقوق شهروندی دارد.
گاهی ما میخواهیم بگوییم حکومت به کارگزاران خود در روابط اداری و استخدامی حجاب را الزام کند؛ طبیعتا در اینجا از طریق شروط استخدامی میتوان استفاده کرد، همانطور که در مراکز آموزشی نظام غربی هم شرایط خاصی برای حضور و استفاده از محیط آموزشی وجود دارد و نتیجه نقض آن شروط گاهی اخراج خواهد بود، بنابراین در حقوق اداری مشکلی وجود ندارد و تابع قوانین خاص است.
اما انرژی بیشتر ما را الزام به حجاب در حقوق شهروندی میگیرد، اینجا دو چالش مهم در کتاب وجود دارد و با وجود همه مزایای مثبت این کتاب، در پرداختن به این دو مسأله که چالش اصلی در زمان ما میباشد، توجه نشده است.
یک بحث در رابطه با ادله مشروعیت مقابله کیفری و بحث دیگر اثربخشی و پیامدهای مقابله کیفری است که حتی ممکن است مشروعیت مقابله کیفری اثبات شود، اما به دلیل پیامدهای آن، حاکم استفاده از آن راهها را به صلاح نداند و استفاده نکند.
حسب استقرایی که در مطالعات خود داشتهام، در بحث مقابله کیفری، مهمترین اشکال برخی فقها برای استناد به ادله تعزیز این است که تعزیر را ویژه محرمات کبیره دانستهاند و نفس بیحجابی صرف نظر از عناوین دیگری که ممکن است با آن تلفیق شود، با هیچ ضابطهای جزء محرمات کبیره نیست، چراکه شیخ انصاری(ره) پنج ضابطه برای تمییز گناهان کبیره از صغیره آورده که هیچ کدام با این تطبیق ندارد، مگر این که با عنوان دیگری مانند اصرار بر گناه صغیره یا دعوت به فساد باشد که اینجا بحث متفاوت بوده و مسأله نفس بیحجابی است.
نهی از منکر نمیتواند مبنای مشروعیت برخورد کیفری با بیحجابی باشد
درباره نهی از منکر هم اگر بخواهیم بیان کنیم، احتمال تأثیر شرط وجوب است، بنابراین نمیتوان مشروعیت برخورد کیفری به صورت مطلق با بیحجابی و در همه مصادیق آن و نسبت به همه اشخاص آن را اثبات کرد، حداقل اطمینان به آن نبوده و تردیدهای زیادی وجود دارد، مگر اینکه کسی بگوید من بر مبنای فلان شخص هستم.
درباره اثربخشی آن، مقامات مسئول و حتی عالیترین مقامات قضایی هم قسم جلاله میخورند که مؤثر نیست، آخرین اظهارنظر نیز متعلق به دادستان کل کشور در این زمینه است.
علاوه بر تردید درباره اثربخشی آن، دو تا سه پیامد جدی نیز دارد، که بنده این موارد را نیز در تحقیقات خود استقراء کردهام؛ نخست اینکه جمع قابل توجهی از بانوانی که حجاب را رعایت نمیکنند، مقید به شریعت هستند، یعنی نماز میخواند، روزه میگیرد، در مراسم احیای شبهای قدر شرکت میکند، از این رو بیم آن میرود که برخورد کیفری با این دسته از بانوان به دلیل عدم رعایت حجاب به گریز آنها از دین منجر شود و نویسنده بایستی به این چالش پاسخ دهد.
جمع قابل توجهی از بدحجابها به نظام علاقه دارند
مسأله دیگر این است که جمع قابل توجهی از بانوانی که حجاب را رعایت نمیکنند، جزء علاقهمندان به نظام هستند، یعنی در مراسمهای مختلف 22بهمن، قدس، استقبال از رهبر انقلاب حضور دارند؛ حضرت آقا در سفر خود به خراسان شمالی هم این نکته را متذکر شدند. برخورد کیفری با این دسته از زنان، به احتمال بسیار زیاد سبب مخالفت آنها با اصل نظام خواهد شد، یعنی پروژه مخالف سازی صورت میگیرد.
سومین آسیب برخورد کیفر مسأله عرفیسازی حجاب است که در پژوهشهای اخیر مرکز پژوهشهای مجلس هم آمده است، وقتی حجاب الزامی شود با ضمانت اجرای کیفری، بانوان برای تعزیر نشدن به حداقلی بسنده میکنند، بنابراین به جای اینکه دو دسته باحجاب و بیحجاب در جامعه وجود داشته باشد، دسته سومی نیز به نام بدحجاب وجود خواهد داشت، مسألهای که ظاهرا جزء اختصاصات نظام اجتماعی ایران است و جای دیگری سراغ نداریم.
بنابراین در صورتی که کتاب به این مسائل نپرداخته باشد، علاقهمندانی که برای فهم این مسائل به کتاب مراجعه میکنند، شاید دست خالی برگردند. آنچه که غیر از این مباحث در کتاب پرداخته شده است، همچون واجب فردی و حتی واجب اجتماعی بودن حجاب که حکومت نقش مشوق را ایفا و زمینهسازی کند، به نظر روی آن توافق وجود دارد و محل بحث نیست.
قانون الزام حجاب برای اقلیتهای دینی
باطنی در ادامه به تکمیل بحث خود پرداخت و اظهار داشت: این نکته را اضافه کنم، حتی بحثهای فقهی شما با آنچه امروز در جریان است، تناسب ندارد. ما هیچگاه در جامعه اسلامی نمیبینیم که در سیره نبوی یا بعد از آن در دوره حاکمیتها، اقلیتهای دینی الزام به حجاب شده باشند، اگر ما امروز الزام میکنیم، تمام افراد مسلمان، غیرمسلمان اعم از توریست و غیر آن که در ایران حضور دارند طبق اصول حاکمه بر کشور، باید از قوانین ما پیروی کنند.
بنابراین اگر میخواهید تمام وجوه مسأله را ببینید و پاسخگو باشید، این جنبه قضیه را هم در کار خود ببینید که از نظر فقه هیچ الزام برای اقلیتهای دینی وجود ندارد، اما حقوق امروز ما این الزام را پیشبینی کرده و مجازات را استثنایی برای افراد در نظر نگرفته است.
موضوع کتاب منحصر در حیطه مسئولیت حکومت اسلامی نسبت به حجاب است
در پایان خانم فلاح تفتی به دفاع از دیدگاه خود پرداخت و در پاسخ به مطالب ارائه شده از سوی منتقدان، گفت: ضمن تشکر از اساتید حاضر در جلسه، نکته اول این است که کتاب درباره حجاب نیست، بلکه درباره حیطه مسئولیت حکومت اسلامی و ادله آن در رابطه با عفاف و حجاب است.
از این رو هدف آوردن همه مطالب درباره حجاب در این کتاب نبوده است؛ اگر جایی هم اشاره شده از باب نکته استطرادی یا نیاز برای تبیین مسئولیت بوده است، وگرنه همانطور که ناقدان محترم بیان کردند، درباره مسأله حجاب آیات و روایات فراوانی وجود دارد، اما آوردن همه آنها کتاب را از بحث خود خارج میکند.
نکته بعدی در این است که آیا فقط مسئولیت کیفری پرداخته شده است یا نکات گفته شده توسط آقای هدایت نیا و باطنی، نیز باید لحاظ شود؟ باید گفت در فصل سوم حجاب با توجه به ادله امر به معروف و نهی از منکر و تعزیرات به طور مبسوط به این مسائل اشاره و چالشها مطرح شده است.
در آنجاگفته شده که مشروعیت برخورد کیفری از شرط واجب گرفته شود یا شرط وجوب و منظور از احتمال تأثیری که در باب حکومت مطرح میشود، چیست؟ خب این مسائل مفصلا طرح و بحث شده است، نتیجه بحث مطرح شده را در فصل سوم آورده ایم و حیطه مسئولیت مشخص شده است.
توجه به مهندسی فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف
در عرصههای مسئولیت در بحث فرهنگی، به طور مفصل در صفحه 312 با عنوان ایجاد مهندسی فرهنگی در حوزه حجاب و عفت عمومی بحث شده است، اگر بخواهیم به صورت عینی تر و ریز وارد مصادیق شویم، میتوان روزانه برای عناوین گفته شده مصداق بیان کرد.
به عنوان مثال در بحث مسئولیت اطلاع رسانی، بعد از ذکر آیات و روایاتی در این زمینه، نکتهای در صفحه 320 آورده شده که استفاده از روشهای آموزشی نوین، تربیت نیروهای کارآمد در مدارس، پاسخ به سؤالات، انجام پژوهشهای بنیادین مانند تدوین کتب جزء مسئولیتهای حکومت شمرده شده است.
تأمین بودجه برای تولید فیلم؛ از مسئولیتهای حکومت در عرصه تبلیغ حجاب
در صورتی که این امور انجام شود، به صورت یک جریان نرم و نفوذی در جامعه مؤثر خواهد بود، ما هیچ کدام از این امور را به طور مستمر یا به به صورت کلی در جامعه انجام ندادهایم. در کجای کتب درسی آموزشی یا در فیلم و سریالهای ما بحث حجاب به صورت جذاب و زیبا بیان شده است.
در باب مسئولیت و الگوسازی صفحه 322 فقط در حالت مثالی نکاتی را بیان میکنم، ایجاد مراکز متعدد با هدف الگوسازی، ترویج و تبلیغ الگوهای لباس و پوشش ایرانی اسلامی، تهیه و تولید محصولات فرهنگی همچون فیلم، سریال و تئاتر، فقط کافی است که تلویزیون در این مسأله ورود کند، یعنی مسئولیت حکومت را در حیطه ساخت سریال تعریف کنیم که وظیفه حکومت در بخش بودجه برای این امر، هزینههای آن را تأمین کند تا فیلم و سریالی ساخته شود که مشوق و مروج حجاب باشد، در حالی که یک فیلم وجود ندارد.
البته این مسأله بایستی به صورت تفصیلیتر در بحث اثربخشی یا چالشهای موجود در آن پرداخته شود، نکاتی یادداشت شده که برای چاپ نسخ و ویرایش بعدی استفاده خواهد شد.
علل بی حجابی و بدحجابی در جامعه را باید به صورت جدی مورد مطالعه قرار داد، حال این علتها فردی است یا اجتماعی و به نظر بیشتر سیاسی و به خاطر نشان دادن نوعی اعتراض نسبت به وضعیت سیاسی، اقتصادی موجود است که به این شیوه اجرایی میکنند.
قاعدتا راهکار مقابله با این مسأله باید امر دیگری باشد، یعنی این مسأله فراتر از بحث عفاف و حجاب از ابعاد دیگری نیز بررسی شود، یعنی فقط به جرمانگاری و مانند آن توجه نشود./200/241/ح
تهیه و تنظیم: مهدی شاهی